مهشيد افشارزاده: چهره زيبا، به محبوبيت بازيگر کمک مي کند
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۹۶۵۷۹
خبرگزاري آريا - ماهنامه دنياي زنان - احمد محمداسماعيلي: مهشيد افشارزاده از جمله بازيگران سينما و تلويزيون است که قبل از بازيگري به ورزش حرفه اي و آن هم واليبال مي پرداخت. افشارزاده که تا عضويت در تيم واليبال جوانان ايران هم پيش رفته بود از اواسط دهه 60 وارد سينما شد و خيلي زود توانست در برخي از آثار مهم آن دوره مثل «بايسيکل ران»، «دخترم سحر»، «افسانه آه» و «بچه هاي طلاق» بازي کند؛ افشارزاده در «بايسيکل ران» نقش يک زنان خاموش افغاني و در «بچه هاي طلاق» در نقش يک دختر دانشجوي فعال و اکتيو که سرش براي چالش و دردسر درد مي کرد نقش هايي ماندگار ارائه داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
افشارزاده تا اواخر دهه هفتاد همچنان حضوري فعال در سينما داشت و از جمله در آثاري همچون «افسانه آه»، «بلوف»، «مردي در آينه»، «روز ديدار»، «علف هاي هرز»، «طوفان شن» و «آخرين پرواز» ايفاي نقش داشت. بعد از آن اما فعاليتش در مقام بازيگر کمتر شد و به سمت فيلمسازي گرايش پيدا کرد. افشارزاده سال قبل فيلم «پنج ستاره» را ساخت که به واسطه تکيه بر داستانگويي پرتعليق مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
بازيگر- کارگرداني هستيد که همچنان به لحاظ فيزيکي آماده هستيد و استيال مناسب و خوبي هم داريد. اين آمادگي بدني چگونه به وجود آمده است؟
از سن 15 سالگي به واسطه تمرينات واليبال هميشه بدنم آماده بود و ورزش را به طور مستمر پيگيري مي کردم و از همان دوران تا به حال وزن بدنم را در عدد خاصي ثابت نگه داشتم و اين ثابت بودن وزن باعث مي شود که استايل بدن در يک فرم و ثابت باشد و پوست هم طراوتش را حفظ کند. از نظر روحي هم ورزش کردن باعث شادابي مي شود و در کارهايم همه چالاکي دارم. در ضمن چون مربي آمادگي جسماني هستم برنامه منظم ورزشي دارم و به تغذيه هم اهميت مي دهم. در آن سال ها به يک مربي واليبال معرفي شدم و در تيم ملي جوانان عضويت پيدا کرام و مدتي هم براي اين تيم توپ زدم.
جذابيت سينما از چه زماني برايتان ايجاد شد؟ آيا در دوران ورزش هم سينما برايتان به اندازه امروز جذابيت داشت؟
به صورت تفريحي در سينما فيلم مي ديدم اما دغدغه جدي نسبت به سينما نداشتم. من با ديدن ناديا کومانچي دختر 13 ساله رومانيايي که در المپيک مونترال چند مدال طلا در ژيمناستيک به دست آورد. جذب ورزش شدم. در سال هاي بعد از بازيگر شدنم خيلي از پيشنهادات بازيگري را به واسطه اينکه در شهرستان بود رد مي کردم مثل «دخترک کنار مرداب» علي ژکان، «ماه و پلنگ» فريبرز صالح و چند فيلم ديگر. بازي در اين آثار را رد کردم تا تمرينات واليبالم قطع نشود ولي بعدها به واسطه حضورم در سينما به تدريج از تيم ملي دور شدم.
از رد کردن بازي در اين فيلم ها پشيمان هستيد؟
نه، آن موقع به سينما به شکل تفنني نگاه مي کردم. هدفم هم در آن دوران کارگردان شدن بود.
با تهمينه ميلاني در دو فيلم و دو نقش خوب همکاري کرديد. يکي «بچه هاي طلاق» و ديگري «افسانه آه».
تهمينه ميلاني فيلم «بايسيکل ران» را ديده بود و از من دعوت کرد تا در فيلم «بچه هاي طلاق» بازي کنم. در آن زمان حتي پيشنهاد بازي در سريال «امام علي (ع)» داوود ميرباقري را هم داشتم.
به چه دليل بازي در «امام علي (ع)» را رد کرديد؟
آن موقع مي گفتند براي يک بازيگر موفق سينما، حضور در سريال هاي تلويزيوني چندان خوب نيست و کلاسش را پايين مي آورد. براي بازي در فيلم «مسافران» بهرام بيضايي هم دعوت شدم و تست گريم هم دادم اما همزمان بودنش با بازيم در فيلم تهمينه ميلاني و نوع آرايش چهره ام باعث شد اين فرصت خوب کاري را از دست بدهم و مژده شمسايي براي اين نقش انتخاب شد.
با توجه به اينکه تهمينه ميلاني با برخي از بازيگران فيلم هايش از قبيل نيکي کريمي و مريلا زارعي دچار چالش شد و همکاريشان ادامه پيدا نکرد کار با ايشان براي شما چطور بود؟
رابطه بين ما خوب بود. تهمينه ميلاني به فلسفه خاصي در بازيگري اعتقاد داشت و همين باعث شد در فيلم دومش «افسانه آه» نقش 5 شخصيت زن متفاوت را بازي کنم.
بازيگري بوده ايد که از ايفاي نقش منفي هم واهمه اي نداشته ايد و چند نقش منفي هم بازي کرديد.
بله، واقعا کيفيت نقش منهاي مثبت با منفي بودنش برايم اهميت داشته است و مثلا در «بلوف» و «انتهاي قدرت» نقش منفي بازي کردم.
در آن دوران در بازيگري چه رقيباني داشتيد؟
فريبا کوثري، افسانه بايگان، شهره لرستاني و مرجانه گلچين.
با کداميک از اين بازيگران رفاقت داشتيد؟
اهل رفاقت و آمد و شد با بازيگران به صورت خصوصي نبودم و مثل حالا اکران خصوصي و فرش قرمز برگزار نمي شد که ارتباط داشته باشيم. حتي در زمان تاسيس خانه سينما هم نظرم اين بود که اين نوع تشکلات جمع اضداد است و هيچ وقت نمي شود در قالب گروهي در اين فعاليت ها به نتيجه درخشان و موثري رسيد. در عمل هم ديديم که در اين تشکل ها هميشه يک عده حضور دارند که تصميم مي گيرند و مديريت مي کنند و بخش عمده اي از بدنه سينما بيرون گود هستند.
در سال هاي اخير جراحي هاي زيبايي بدجوري در ميان بازيگران اپيدميک شده است. چقدر به عمل هاي زيبايي که در ميان بازيگران متداول شده اعتقاد داريد؟
بازيگران ويترين فيلم هستند و بايد چهره زيبا و مناسبي داشته باشند و چهره زيباست که در درجه اول بازيگر را محبوب مي کند. مردم ايران هم تابع مد هستند و عمل زيبايي هم مد روز است. به هر حال همه دوست دارند زيبا به نظر برسند و زيبايي يک تنوع در زندگي محسوب مي شود. البته که در اين حيطه هم گاهي افراط مي بينيم و الان عمل هاي زيبايي عجيب و غريبي هم مثل تغيير رنگ چشم در ايران انجام مي شود.
با کارگرداني فيلم «پنج ستاره» حضورتان را به جمع فيلمسازان زن سينماي ايران به صورت جدي اعلام کرديد. اثري خوش ساخت و به شدت دراماتيک.
چند سالي بود که کمتر به بازيگري مي پرداختم زيرا اغلب نقش هاي پيشنهادي بدون کيفيت و ضعيف بودند و براي بازي در من رغبتي ايجاد نمي کردند و براي همين بد نديدم به سراغ کارگرداني بروم بخصوص که در دهه هشتاد به صورت آکادميک در دانشگاه درس کارگرداني خوانده بودم و با برنامه و هدفمند به سراغ فيلمسازي رفتم.
در فيلم «پنج ستاره» تلاش کردم چهره اي گرم و صميمي از خانواده ايراني را نشان بدهم. خانواده هايي که هنوز در جامعه ما وجود دارند؛ خانواده هايي که آرامش و صفا در روابطشان حاکم است و مظاهر تکنولوژي روز مثل رايانه و فيسبوک تلگرام باعث نشده بچه ها از والدين جدا شوند و به گوشه اي پناه ببرند. به هر حال ما در جامعه شرقي زندگي مي کنيم و بايد به اين مسائل توجه کنيم. در جوامع غربي به محض رسيدن بچه به سن جواني از خانواده جدا مي شود و رابطه عاطفيشان با والدين کم رنگ مي شود ولي در ايران از ديرباز چنين نبوده است.
به چه دليل خودتان در فيلم بازي نکرديد؟
به بازيگري همچنان علاقه دارم اما چون مي خواستم در کار اول، تمرکز کافي روي کارگرداني داشته باشم از بازي در فيلمم صرفنظر کردم.
يکي از ويژگي هاي مهم «پنج ستاره» انتخاب بازيگران به خصوص شهاب حسيني است. کار با شهاب حسيني در «پنج ستاره» چگونه بود؟
شهاب حسيني انساني مودب، حرفه اي و جنتلمن است و نقش رضا وحيدي را خيلي اثرگذار بازي کرد. حسيني جزو بازيگراني است که براي کار اهميت قائل است و براي ايفاي نقش زحمت مي کشد. با انتخاب حسيني توانستم براي يکي از نقش هاي مهم و کليدي فيلم گزينه خوبي داشته باشم و او نيز به شايستگي شخصيتي که قرار بود باز کند را درک و تحليل شخصيتش کرد و بازيش موثر و عالي بود. حسيني با اتکا به تجربيات کاريش با درک درست به نقشش چيزهاي موثري و به درد بخوري اضافه مي کند و «پنج ستاره» هم از اين فرضيه مجزا نبود.
سرمايه گذار پيدا کردن براي توليد فيلم هم کار سختي شده است و شايد براي همين است که عليرغم موفقيت فيلم اولتان هنوز نتوانستيد فيلم دوم را بسازيد.
به هر حال اين هم از معايب سيستم حاکم بر سينماست. الان مد شده است که براي بازيگري هم بايد بازيگر با خودش اسپانسر ببرد.
شما هم چنين پيشنهاداتي براي بازيگري داشتيد؟
بله، بازي در يکي از اين سريال هاي شبکه نمايش خانگي به من پيشنهاد شد که در آن محمدرضا گلزار بازي مي کرد و به من گفتند اگر اسپانسر داري بياور تا يک نقش خوب بازي کني. من گفتم اگر اسپانسر داشته باشم خودم فيلم مي سازم. الان شرايطي طوري شده که خيلي از بازيگران بيکار هستند و چند وقت پيش هم نامه اي به صدا و سيما نوشتند و دنبال عامل بيکاريشان مي گشتند که البته به نتيجه اي هم نرسيد.
به نظر شما عامل اين بيکاري چه کساني هستند؟
فکر مي کنم عده اي مي خواستند با اين کار در بين هنرمندان نارضايتي به وجود بياورند. الان در سريال ها يک سري نابازيگر چون دستمزد کمي مي گيرند بازي دارند و تهيه کنندگان هم از اين وضعيت سوءاستفاده مي کنند.
همين امر باعث مهاجرت برخي بازيگران شده به خصوص مهاجرت به شبکه هاي فارسي زبان ماهواره اي مانند جم. آيا شما هم از شبکه جم پيشنهاد بازيگري داشتيد؟
سال ها پيش در اواخر دهه هفتاد به من پيشنهاد شد تا به آمريکا بروم و با داشتن درآمد مکفي و خانه و ماشين به بازيگري براي يک استوديوي خاص بپردازم. البته اين پيشنهاد در همان زمان به افسانه بايگان و ابوالفضل پورعرب ارائه شده بود اما چه آن زمان چه حالا ترجيح مي دهم بيکار باشم اما در ايران زندگي کنم. درباره جم هم شرايط مهيا بود که باز هم قبولش نکردم چون هنر در وطن است که شکوفا مي شود و به اوج مي رسد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۹۶۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.